8 خرداد

متن مرتبط با «جهان» در سایت 8 خرداد نوشته شده است

هذیون و هوشیاری در دو جهان موازی

  • ۲:۲۴ صبح. تهران ِ آلوده ی بهمن.بی خوابی.صداهای ریز. معده ی ناسور شده و مریض. سَری که در حال انفجاره. سرفه ها و پریودِ بی پایان. چهره ی زرد غیر قابل پنهان. مغزی گیج و در عین حال قلبی خوشحال. صورت قشنگِ بچه ها و خواهرهام. حضور پدر مادرم با تمام خستگی ها و ضعف ها و پیری هاشون. سورِِئال.ودردهایی که از بین نمی ره. فقط از حالتی به حالتی دیگه تبدیل می شه.و لحظه ای که فکر کنی از بین رفته، اون لحظه یعنی روی قله ی خوشبختی فرود اومدی. آره فرود. چون همیشه در حال پرتاب شدنی.درد های مخلوط. هنرِ اصلی این روزهای من اما به ماهرانه ترین شکل ممکن: زندگی کردن در دو جهان موازی به درد و لذت و تمرین پیوسته ی انکار....و در عین حالچه جهانم دوره از آدمهای این روزها و این شهر، و این نتیجه ی همیشگی ِ من از مدل بودنم. نوعی اِستیصال.اما چه قلبم لبالب از عشق. برای آدم هایی که با همه ی وجودشون من رو می پرستن و دوستم دارن. خالصانه. عشق رو می بینم توی تک تک رفتارهای بی ربط شون. و این من رو می ترسونه. این همه مسئولیت. و در عین حال همچنان فرار، اصلی ترین سِلاحِ من بوده و هست و گویی که خواهد بود.تاریخ تکرار می شه و نمی شه. همه چیز دو سو داره. اتفاقات قدیمی، لباسی جدید می پوشن اما هسته همونه. با این حال جهان ذره ذره و لایه ای در حال تغییره. مثل رشد یک گیاه که وقتی بهش خیره بشی نمی بینی اش. اما در زمانی با سرعت بالاتر، خواهی دید که مثل برق و باد داره بالا می ره.بار اول خشم و غم بیشتر بود. بار دوم اما خستگی و بیماری و کلافگی. چون از درِِ پذیرش وارد شده بودم این بار. از اول می دونستم که سفرِ عجیب و غیر آسونی خواهد بود. تصمیم گرفته بودم که اِصرار رو بگذارم توی جیب لباس ناخواسته ای و اون رو ببخشم. تسلیم اومدم. تسلیم ب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها