درجا زدن یا درجا خوردن

ساخت وبلاگ

 

گاهی غم نیست اون چیز تاریکی که همه چیز رو به درون ِ مرکز ثقل سنگین ِخودش می کشه. "بی انگیزگیه". و گاهی این بی انگیزگی اونقدر می تونه وزین بشه که بابت نیروی جاذبه اش با زمین کَل بندازه.

و تو باید هرروز بجنگی. با این وسوسه ی قوی و کِشدارِ رها کردن ِ همــــــــــــــــــــــــــــــــــــه چیز و همه کس. خیلی هنر کنی این جنگ رو به یک روز در میون بکشونی یا شاید هفته ای یکبار. ولی تا وقتی دلیل بُنیادی زنده بودنت رو از دست داده باشی و لبالب از سوال فلسفی بی جواب شده باشی، به جلو حرکت نمی کنی و آنچه از دست می دی نیروی بیشتر برای بقاست.

و اگر زمانی نوشته بودم :

" خوشبختی یعنی پیش بیاید گاهی لحظه ای،

که در آن،

هیچ حس اندوهی بر شانه هایت سنگینی نکند.

به یاد ماندنی باشد یا نباشد؛

بلند باشد یا نباشد؛

اهمیتی ندارد... "

چون از همون روزها بار ِ "لحظه" رو توی زندگی کشف کرده بودم.  که خوب هاش رو سوا می کردم برای روز مبادا تا با به خاطر آوردنشون، احیا بشم. این روزها اما...

شانه هایم را دیگر حس نمی کنم.

4:49 صبح

 

8 خرداد...
ما را در سایت 8 خرداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgoddesseo8 بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 9:40